دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

نقاشی


پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا

از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای

پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟

سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد.

نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف

قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.

چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت

هنوز بهترین روز‌هایتان را سپری نکرده‌اید...

از «فرانک لوید رایت» معمار بزرگ و نامدار در سن ۸۳ سالگی پرسیدند:
 «از میان کارهای بزرگی که کرده‌ای کدام را بیشتر دوست داری؟»

پاسخ داد: «کار بعدی را»

کار بعدیتان، روز بعدیتان و خود فردایتان باید بهتر، عظیم‌تر از کار، روز و فردیت امروزتان باشد،
زیرا زندگی و موفقیت یک مقصد نیست یک سفر است، سفری که تا پایان عمر جریان دارد.
موفقیت، پیش رفتن مدام است نه به نقطهٔ پایان رسیدن؛ فتح قله و صعودی دوباره برای فتح قله‌های بلند‌تر زندگی....

«اگر بازرگان هستید،
هنوز بهترین قرارداد خود را نبسته‌اید.
اگر معمار و سازنده هستید،
هنوز بهترین ساختمان خود را نساخته‌اید.
اگر آموزگار هستید،
هنوز بهترین درس خود را نداده‌اید.

زمان آن رسیده که بر امیدواری خود بیفزائید.
پندار‌هایتان را وسیع کنید و برای موفقیت‌های بعدی آماده شوید.
بهترین روز‌ها را شما در پیش دارید،
هنوز بهترین روز‌هایتان را سپری نکرده‌اید...»

ﻫﻤـﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘـﻪ

ﻫﻤـﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘـﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ،

ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻢ !



ﮊﻭﺯﻩ ﺳﺎﺭﺍﻣﺎﮔﻮ

روانشناسی نوین


 یک پیشنهاد ساده و کارآمد برای افزایش احساس خوشحالی؛
روانشناس شان آکر:
"هر روز، سه اتفاق خوشایندی که برایتان افتاده است را بنویسید. این کار را برای 21 روز ادامه دهید. 3 اتفاق هر روز باید مختص آن روز باشند."
این کار مغز را عادت می دهد که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند و بر طبق تحقیقات انجام شده، چنین عادتی (حتی بیشتر از حس موفقیت) باعث خوشحالی شما می شود.

خرس سفید یا فیل صورتی

میتونی به فیل صورتی فکر نکنی؟؟!!!





می‌توانید پنج دقیقه به هیچ وجه درباره خرس سفید یا فیل صورتی فکر نکنید؟ به گمان‌تان آسان است؟ در اشتباه هستید! 28 سال پیش پروفسور دانیال واگنر، روان‌شناسی از دانشگاه هاروارد برای نخستین بار این آزمایش را انجام داد و نتیجه شگفت‌انگیز بود.

او به شرکت‌کننده‌ها گفت پنج دقیقه اکیدا به خرس سفید فکر نکنند و اگر در این مدت فکر خرس، ناخواسته وارد ذهنشان شد، زنگی را به صدا درآورند! شرکت‌کننده‌ها چشم‌های‌ خود را بستند و همه سعی‌شان را کردند که هوش و حواس‌شان پی خرس سفید نرود، اما به طور متوسط در هر دقیقه، یک بار زنگ را به صدا درمی‌آوردند که یعنی خرس سفید راهی برای فتح ذهن‌شان پیدا کرده بود.

واگنر سپس به شرکت‌کنندگان در آزمایش گفت در پنج دقیقه دوم مجازند به خرس سفید فکر کنند. آن‌وقت بود که زنگ، بارها و بارها در هر دقیقه به صدا درآمد که ثابت می‌کرد شرکت‌کننده‌ها دم‌به‌دقیقه یاد خرس سفید می‌افتند و از خیالش رهایی نداشتند! پروفسور آن‌ قدر از نتایج آزمایش ذوق کرد که با حاصل کارش یک مقاله علمی نوشت؛ مقاله‌ای که طرفداران زیادی پیدا کرد و گوشه دل خیلی از روان‌شناس‌های بزرگ دنیا نشست و حالا هنوز هم خیلی وقت‌ها در مشاوره‌های‌شان به آن استناد می‌کنند.

واگنر در مقاله‌اش توضیح داد که تلاش برای اجتناب از فکر کردن به یک موضوع و سرکوبی‌اش در پنج دقیقه اول، باعث می‌شود بعدها بسیار بیشتر به آن فکر کنیم. نفرات بعدی هم همین آزمایش را با سوژه‌های فکر نکردنی دیگری مثلا فیل‌های صورتی تکرار کردند و نتیجه همان شد که واگنر می‌گفت، اما چرا آزمایش خرس سفید این همه محبوب دل روان‌شناس‌ها شده و سبک زندگی خیلی‌ها را در دنیا عوض کرده است و ما هم امروز شما را با آن آشنا کردیم؟

تا به حال برای‌تان پیش آمده است وقتی با مشکلی بزرگ مواجه می‌شوید دوستی به شما توصیه کند «فکرش را نکن» یا خودتان تصمیم بگیرید به ماجرا فکر نکنید تا بعد؟ گاهی هم همین جمله «فعلا به آن فکر نکن» را، به عنوان توصیه‌ای برای دوستانی که با شما مشورت کرده‌اند به کار برده‌اید چون وقتی مشکل‌شان را شنیده‌اید، احساس کرده‌اید فکر نکردن به موضوع تنها راه‌خلاصی از آن است.

حالا اما ما و واگنر به شما می‌گوییم دست نگه دارید! این روش را کنار بگذارید چون مشکلی که دائم سعی کنید به آن فکر نکنید یا تلاش می‌کنید نادیده‌اش بگیرید همان خرس سفید یا فیل صورتی است که سرانجام شکارتان می‌کند. گرچه امکان دارد در نخستین تلاش برای سرکوبی افکار مربوط به آن موفق شوید و کمتر یادش بیفتید اما در آینده بیشتر و بیشتر اندیشه آن شما را درگیر می‌کند. در حقیقت تلاش برای فکر نکردن به یک مشکل به جای حل آن، مثل مرهمی سطحی است روی دملی چرکی که تا وقتی درمان نشود هر‌از گاه سر باز می‌کند. می‌پرسید راه چاره چیست؟ ما دقیقاً وقتی از فکر کردن به مشکلی اجتناب می‌کنیم که در ناخودآگاه نگران‌مان می‌کند و از آن مین‌ترسیم. پس برای حل موضوع ابتدا باید یاد بگیریم شجاعانه، درباره مسأله بیندیشیم و سپس برای کنار آمدن با آن از طریق پذیرش یا حلش تصمیم گیری کنیم.مثبت اندیشی بهترین راه حل است.

زلزله و عشق

از زلزله و عشق خبر کس ندهد

آن لحظه خبر شوی

که ویران شده ای ...

عادت

عادت ، ناجوانمردانه‌ترین بیماری‌ست ، زیرا هر بداقبالی را به ما می‌قبولاند ، هر دردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت ، در کنار افراد ِ نفرت‌انگیز زندگی می‌کنیم ، به تحمل زنجیرها رضا می‌دهیم ، بی‌عدالتی‌ها و رنج‌ها را تحمل می‌کنیم. به درد ، به تنهائی و به همه چیز تسلیم می‌شویم.

عادت ، بی‌رحم‌ترین زهر زندگی‌ست. زیرا آهسته وارد می‌شود ، در سکوت ، کم‌کم رشد می‌کند و از بی‌خبری ما سیراب می‌شود و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم ، می‌‌بینیم که هر ذرۀ بدن‌مان با آن عجین شده است ، می‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمی‌کند.

کتاب:  یک مرد
اثر:  اوریانا فالاچی

مفهوم زندگى

ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﭼﮑﺎﺭﻩ ﺷﻮﯼ؟
ﮔﻔﺖ؛
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﻮﻡ !
ﮔﻔﺘﻨﺪ؛ﻇﺎﻫﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ نفهمیدی...
ﮐﻮﺩﮎ ﮔﻔﺖ؛ﮔﻮﯾﺎ ﺷﻤﺎ مفهوم زندگى را نفهمیده اید...

طلسم


پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسم کرده جادویی

شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی

شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی

از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده ست شب بویی

نام تو را می کند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری ست
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی

آیینه خیلی هم نباید راست گو باشد
من مایه رنج تو هستم، راست می گویی


"فاضل نظری"

مخاطب خاص

بی نهایت دوستت داشتم
چشم هایت یک دنیا ستاره بود
لبخندت بهشت،
تو هم درست همین احساس ها را داشتی
به دیگری !

" نیما معماریان "