دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

" این نیز "

راستش را بگو !

نکند تو همان
" این نیز "
هستی که
همیشه می گذری ؟!

آدم را آدم ها پیر می کنند

آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..
آدمها در یک لحظه ..
با یک تلفن...
با یک جمله ...
با یک نگاه..
با یک اتفاق....
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک "باید برویم"..
وبایک "تمام کنیم" پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند.
___

انفجار هیروشیما

رفتنت
انفجار هیروشیما بود!
بعد از آن
هر دوست داشتنی
در من به دنیا می آید
ناقص است

تازه می فهمی

بعضی وقتا به چیزایی که آرزوشونو
داری میرسی
بعد تازه می فهمی که آرزوش
چقدر از داشتنش قشنگ تر بوده

آدمهاى احمق و بیشعور

مشکل این نیست که تعدادِ آدمهاى احمق و بیشعور زیاد است!
مشکل، توزیعِ نامناسب آنهاست, در پیرامون ما

مبارک باد

یک روز دیگر
کم شد از عمرت
مبارک باد

امروز
قدری
کمتر
از
دیروز
دلتنگی ...


فاظل نظری

هر پنجشنبه

هر پنجشنبه رفتگانت را به یاد آر
یادی هم از من کن که از یاد تو رفتم

خاطره فراموشیت

گفتی : که مرا ببر از یادت،

رفتی...!

 و فریاد نبودنت ؛

در ازدحام سکوت ،

پشت دری بسته؛

رد نبودت را،
 
به رخ نگاهم میکشید...

دیروز دردم  غم از یاد بردنت بود،
 
و امروز...

فراموش کردن خاطره فراموشیت.

گلوله

وقتی گلوله به سرباز می‌خورد
سرباز نمی‌میرد

مادرش می‌میرد،
پدرش می‌میرد،
خواهرانش می‌میرند...

و  معشوقه ای
و  بوسه ای
و کودکی...

گلوله سرباز را نه؛
یک نسل را می‌کشد...

آدم هیچ‌وقت نمی‌دونه

راستش اینه که آدم هیچ‌وقت نمی‌دونه چی می‌خواد. آدم فکر می‌کنه یه جور آدم مشخص رو می‌خواد و بعد یکی رو می‌بینه که هیچی از چیزهایی که می‌خواسته رو نداره و بدون هیچ دلیلی عاشقش می‌شه.

وودی آلن