پدرم عقیم بود
مادر از صدای ساز همسایه حامله شد
من به همسایه رفتم
هنر از در و دیوارمان بارید
پدر از غصه فیلسوف شد حرف های گنده گنده زد نفهمیدیم...
بردیم دارالترجم هم
می دانید آلمانی چه می گفت؟:«اگر هنر نبود،حقیقت... ما را می کشت!»
اکبر اکسیر
یکشنبه 17 خرداد 1394 ساعت 00:47