دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

شبیه معجزه

کافر اگر عاشق شود، بی پرده مومن میشود
چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن میشود...

افشین یداللهی

چهل سالگی

من برای امروزی که تو را ندارم
ناراحت نیستم
ناراحتم برای چهل سالگی ام،
آنجا که به بهانه ی یک شعر،یک آهنگ،
به یادت می افتم
و به دخترم لبخند میزنم
من برای آن لبخند که درد دارد،ناراحتم


مریم قهرمانلو

حالت چطوره؟

هر بار که تصمیم گرفتم به‌ تو بگویم دوستت دارم گفتم "حالت چطوره؟"
و من تو را‌ خیلی "حالت چطوره؟"....

شب بخیر...!

چیزی شبیه معجزه است که هر شب بخیر میگذرد
بی آنکه کسی به تو بگوید شب بخیر...!


مجتبی هاشمی زاده

هفت ثانیه

بن: در هفت روز خدا دنیا را آفرید ...
و در هفت ثانیه من مال خودمو نابود کردم ...


Seven Pounds 2008

لزومی نمی بینم

ممکن است که من منکر چیزی باشم؛
ولی لزومی نمی بینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آنرا از دیگران سلب کنم.

آلبر کامو

جغرافیایی عشق

کمی با من بنشین
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست
تا کجاها مرز غم های من
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه ای از عشق
به توافق برسیم ...

نزار قبانی

مهربانیِ حساب‌شده

مهربانیِ حساب‌شده را
به اعتمادِ بیش‌ازحد ترجیح می‌دهم!

 ویسواوا شیمبورسکا

تنها یک "او" ست

همه ی ما
فقط دو نوع شب در زندگی مان داریم؛
شبی که می‌خواهیم زودتر صبح شود،
و شبی که هیچگاه دوست نداریم به صبح برسد.
و مرز بین اینها
تنها یک "او" ست
که بستگی دارد مانده باشد،
یا رفته باشد.

رضا باقری

بگذارید بِرود

اگر کسی بخواهد قسمتی از زندگی شما باشد, حتما خواهد بود.
پس برای کسی که تلاشی برای ماندن نمی کند, خودتان را به زحمت نیندازید تا جایی را برایش نگه دارید!
بگذارید بِرود.

 بورخس