دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

مرا نزد او ببر

اگر مردی را سراغ داری
که تو را بیشتر از من دوست دارد
مرا نزد او ببر
تا به او تبریک بگویم
و سپس او را بکشم

نزار قبانی

روزهای ابری

سایه ام همراهی‌ام می‌کند
گاهی از پیش
گاهی در کنار
گاهی از پس.
چه خوب است روزهای ابری!

عباس کیارستمی

خاطرات

خاطراتی که آدم‌هایش رفته‌اند، دردناکند

ولی خاطراتی که آدم‌هایش حضور دارند اما شبیه گذشته نیستند به مراتب، دردناکترند.


گابریل گارسیا مارکز

هی بگو!

بین عزیز من؛
یه تفاوتی هست میان بیان گزاره منطقی و گزاره عاطفی!
شما یک بار بگی «مجموع زوایای داخلی مثلث ۱۸۰ درجه است» من می‌فهمم و تکرارش اشتباهه،
اما وقتی می‌گی «دوستت دارم» فک کن خنگم!
هی بگو!
هی بگو!

جواد داوری

هرگز، هرگز!

من تمنا کردم،
که تــو با من باشی.
تو به من گفتی:
هرگز، هرگز!
پاسخی، سخت و درشت...
و مرا،
غصه ی این هرگز کشت!

 حمید مصدق

راضی ام مجازاتم کنید!

قبول دارم که خطا کارم
راضی ام مجازاتم کنید!
با اینکه نه چیزی را دزدیده و نه کسی را کشته ام
اما کاری بدتر از این ها کرده ام
می دانی مرتکب چه خطایی شده ام؟
اشتباهم این بود
که "تو" را دوست داشتم!

یوجل