عادت ، ناجوانمردانهترین بیماریست ، زیرا هر بداقبالی را به ما میقبولاند ، هر دردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت ، در کنار افراد ِ نفرتانگیز زندگی میکنیم ، به تحمل زنجیرها رضا میدهیم ، بیعدالتیها و رنجها را تحمل میکنیم. به درد ، به تنهائی و به همه چیز تسلیم میشویم.
عادت ، بیرحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد میشود ، در سکوت ، کمکم رشد میکند و از بیخبری ما سیراب میشود و وقتی کشف میکنیم که چطور مسموم ِ آن شدهایم ، میبینیم که هر ذرۀ بدنمان با آن عجین شده است ، میبینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمیکند.
کتاب: یک مرد
اثر: اوریانا فالاچی
دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 23:08