دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

سوختن در آب، غرق شدن در آتش

هیچ وقت احساس دلتنگی نکرده‌ام. در یک اتاق تنها بوده‌ام. تمایل به خودکشی داشته‌ام. افسرده بوده‌ام. حالم بد بوده. بدتر از بد. ولی هرگز احساس نکردم که کسی می‌تواند از در بیاید و من را از دست دردم خلاص کند. راحت‌تر بگم، دلتنگی هیچ وقت آزارم نداده چون همیشه تمایل وحشتناکی به گوشه‌گیری داشته‌ام. در یک مهمانی یا در یک ورزشگاه که همه در حال هلهله کردن‌اند، دلتنگی سراغم می‌آید. به قول ایبسن «قوی‌ترین آدم‌ها، تنهاترین آدم‌ها هستند.» جمعیت عوام رو که می‌شناسی، می‌گن «الان جمعه شبه، برنامت چیه؟ می‌خوای فقط این‌جا بشینی؟ خب آره. بیرون چیزی جز حماقت نیست. آدم‌های ابله با ابله‌های دیگه اختلاط می‌کنن. بگذار خودشونو خر کنن. من فقط شب‌ها بیرون میرم و در بارها قایم می‌شم. چون دوست ندارم در کارخانه‌ها قایم شم. برای میلیون‌ها آدم متاسفم. ولی من تنها نیستم. خودم رو دوست دارم. خودم برای خودم بهترین شکل سرگرمی‌ام. بیا یه کم بنوشیم!

چارلز بوکفسکی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد