دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

حماقت

چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند, تصور کردم که عاشق شده ام, به عبارت دیگر خودم را به حماقت زدم...!

 آلبر کامو

یک دوستت دارم سادہ ...

دوست داشتم موهایت را ببافم
و به جای گل سر
شعر ببندم به موهایت
تا به نسیم که سپردی شان
دلم عالم آب شود
اما
موهای تو بلند و شعر من کوتاه بود
چارہ ای نبود جز
سرودن بلند ترین غزل دنیا
یک دوستت دارم سادہ ...

حامد نیازی