دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

دلم میخواهد ببوسمت..!

در شعر ..
لطافت سرخی هست
استعاره از گونه های تو ،
که با شرم مینویسمش ،
استعاره از این که
دلم میخواهد ببوسمت..!

امان از زن ها

من برای دوست داشتنت
مدت هاست آماده ام
اما امان از تو!
امان از زن ها
که همیشه دیر حاضر می شوید.


"شهریار بهروز"

عهد بسته ام

به دنبال آرزوهایم می روم
هرچه می خواهد از
سنگ سرزنش
قضاوت ببارد …
هیچ کس را توان ستادن
تصویر رویایم نیست …
عهد بسته ام
قبل از مرگم
نمیرم …
محمد اعجازی

کنار بگذار !

مرا
براى روز مبادا
کنار بگذار !

مثل
مسافرخانه اى متروکه ام
در جاده اى سوت و کور ؛
یک روز خسته از راه مى رسى
و جز آغوش من برایت پناهى نیست ...

 پریسا صالحى

اصلا بگذریم

زندگی یعنی ببوسی دست مادر را فقط
گرچه لبهای تو هم بدجور.... اصلا بگذریم

مصطفی نصیری