-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 تیر 1394 23:14
تنهایی شکل های فراوانی دارد نامردترین ان میتواند در اتوبوس ها,اتفاق بیفتد انجا که با ساک دستی ات ساکت نشسته باشی و به تکان دست هایی نگاه کنی که هیچ کدامشان برای تو نیست تنهایی نامردتر میشود,وقتی از سر کلافگی برای کودک غریبه ای دست بلند میکنی رویش را برمیگرداند تا تو همان دستت را به سرت و سرت را به شیشه... و بعد پیش از...
-
امروز...
چهارشنبه 24 تیر 1394 23:13
چون صاعقه در کوره ی بی صبری ام امروز از صبح که بر خواسته ام ابری ام امروز... محمد رضا شفیعی کدکنی ...
-
انسانها
سهشنبه 23 تیر 1394 14:30
انسانها شبیه هم عمر نمیکنند یکی زندگی میکند یکی تحمّل . . انسانها شبیه هم تحمّل نمیکنند یکی تاب می آورد یکی می شِــــکند ... . . انسانها شبیه هم نمیشکنند یکی از وسط دو نیم میشود دیگری تکه تکه ... . تکه ها شبیه هم نیستند تکه ای یک قرن عمر میکند تکه ای یک روز... . رسول یونان
-
عشق بزرگترین آرامش جهان است.
سهشنبه 23 تیر 1394 12:18
با چشم هایت حرف دارم می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم از بهار، از بغض های نبودنت، از نامه های چشمانم...که همیشه بی جواب ماند... باور نمی کنی؟!... تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود اما دلتنگی آغوشت... رهایم نمی کند، به راستی... عشق بزرگترین آرامش جهان است. سید علی صالحی
-
ویرانم...
سهشنبه 23 تیر 1394 12:16
همیشه که نباید زلزله بیاید تا ویرانی ام را ببینی! همین که … نگاهت... دلت... حواست... به سمت من نباشد ویرانم...
-
خاطرات یک دختر مطیع
دوشنبه 22 تیر 1394 00:48
زن ها گاهی اوقات چیزی نمیگویند چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود با نگاهشان حرف میزنند، به اندازه یک دنیا حرف میزنند هرگز نباید از چشمان هیچ زنی ساده گذشت. سیمون دو بووار خاطرات یک دختر مطیع
-
فنجانی چای
دوشنبه 22 تیر 1394 00:47
با فنجانی چای هم می توان مست شد! اگر اویی که باید باشد، باشد ...
-
دلتنگیهایم
دوشنبه 22 تیر 1394 00:45
دلتنگیهایم رازهای تواند که درخلوت تنهاییم ازچشمانم اویزان میشوند دوست داشتنت را برملا میکنند...
-
قضاوت
چهارشنبه 17 تیر 1394 13:18
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟! ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ .. (مراقب قضاوتها،نوشته ها وگفته های خود باشیم ) "عبید زاکانی"
-
مقصد نداری…!
یکشنبه 14 تیر 1394 18:03
گاهی وقت ها تو زندگی، میرسی به یه جایی که بن بست نیست اما دیگه … مقصد نداری…!
-
فیل سفید
جمعه 12 تیر 1394 12:22
در حکایتی از گذشته ، پادشاه یک کشور به پادشاه یک کشور دیگر یک فیل سفید هدیه می دهد، کسی که هدیه را می پذیرد ، هزینه ی زیادی برای نگهداری و خوراک این فیل سفید متقبل می شود ، بی آنکه بهره ای از آن فیل ببرد ! این داستان ادامه می یابد و نسل های مختلف بدون آن که بدانند این فیل سفید به چه درد می خورد هزینه ی بسیاری برای...
-
داستان باور پیر و پاتالهای هاروارد
جمعه 12 تیر 1394 12:21
یک آزمایشی را در « هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند : 80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب کردند . یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند . غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته میشد . خط روی شیشه های مغازه ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فیلم های قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال...
-
سکوت
چهارشنبه 10 تیر 1394 16:55
شاید تو...... سکوت میان کلامم باشی!! دیده نمیشوی اما من تو را احساس میکنم.. شاید تو...... هیاهوی قلبم باشی!! شنیده نمیشوی اما من تو را نفس میکشم..
-
تو را یواشکی دوست دارم ...
سهشنبه 9 تیر 1394 23:56
من هنوز گاهی یواشکی خواب تو را می بینم ... یواشکی نگاهت می کنم .. صدایت می کنم ... بین خودمان باشد ؛ اما من هنوز تو را یواشکی دوست دارم ... ناظم حکمت
-
دیوانه
سهشنبه 9 تیر 1394 23:54
دیوانه نمی گوید دوستت دارم دیوانه می رود تمام دوست داشتن را به هر جان کندنی جمع می کند از هر دری می زند زیر بغل می ریزد پای کسی که قرار نیست بفهمد دوستش دارد مهدیه لطیفی
-
تسلیم نخواهم شد !
سهشنبه 9 تیر 1394 23:50
زندگی می کنم ... برای رویاهایی که منتظرند به دست من واقعی شوند ... من فرصتی برای بودن دارم، پس ساکت نمی نشینم ....!!! می گذارم همه بدانند که من با تمام توانایی ها و کاستی ها، شاهکار زندگی خود هستم ؛ کافی ست لحظات گذشته را رها کنم و برای ثانیه های آینده زندگی کنم ...!!! چون رویاهایم آنجاست ، و من فقط ؛ یک بار فرصت...
-
سخن بگو!
جمعه 5 تیر 1394 02:08
مرهم زخم هایم لبان تو ست بوسه نمی خواهم، سخن بگو! احمد شاملو
-
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ...
جمعه 5 تیر 1394 02:07
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﻣُﺮﺩ - ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪ - ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺳﺎﻋﺖ ﺯﻧﺠﯿﺮﺩﺍﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺟﻠﯿﻘﻪﺍﺵ ﺳﻨﺠﺎﻕ ﻣﯽﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﯿﺪ ... ﺑﻌﺪﻫﺎ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﺎﺯ ﻋﮑﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪﯼ ﭘﺸﺘﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺨﻔﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ - دخترى ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﻧﺒﻮﺩ -! ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ...
-
ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﻥ
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:08
ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺯﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﻥ !.. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺶ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﮐﺮﺩ: ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﺑﻤﯿﺮﻡ !.. ﻗﺎﺿﯽ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺯﺩ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺩﻩ ﺩﻻﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ , ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ...
-
قضاوت کردن دیگران
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:07
دکتر شریعتی : « کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته...
-
یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:05
"لذت" بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ! از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:...
-
پیراهن چهارخانهی مردانه
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:00
گاهی یک پیراهن چهارخانهی مردانه هم حتی میتواند خانهی آدم باشد که دلتنگیهایت را در جیبش بریزی و دگمههایش را برای همیشه ببندی. "رویا شاه حسین زاده"
-
دل نشکستیم
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:00
ق .. منصور حلاج را درظهر ماه رمضان از کوی جذامیان گذر افتاد. جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند. حلاج برسفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان برد. جذامیان گفتند: دیگران بر سفره ما نمی نشینند و از ما می ترسند. حلاج گفت، آنها روزه اند و برخاست. غروب هنگام افطار حلاج گفت: خدایا روزه مرا قبول بفرما. شاگردان...
-
مخمصه
چهارشنبه 3 تیر 1394 12:00
مک کالی : هیچوقت وارد رابطه ای نشو که وقتی توی مخمصه قرار گرفتی نتونی ظرف 30 ثانیه بی خیالش بشی و فرار کنی. دیالوگ رابرت دنیرو در مخمصه (سال1995) اثر مایکل مان
-
Donnie Brasco
چهارشنبه 3 تیر 1394 11:59
ـنجامین روگیــِرو (Al Pacino) : بنظرم اونایی که خودکشی میکنن آدمایه ضعیفی نیستن ، فقط از بین دو تا جهنم ؛ جهنم اونوری رو انتخاب کردن !!! نام فیلم : Donnie Brasco
-
قول دادم
چهارشنبه 3 تیر 1394 11:59
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم از غمانگیزی این عشق شکایت نکنم من به دنبال تو با عقربهها میچرخم عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم عشق یعنی که تو از آن کسی باشی من عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم! چه غمی بیشتر از این که تو جایی باشی بشود دور و برت باشم جرات نکنم عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد بی تو یک روز نیامد که...
-
زندگی جای دیگریست
دوشنبه 1 تیر 1394 23:45
برای عاشق شدن نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت ، برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت ! زندگی جای دیگریست _ میلان کوندرا
-
ساعت طلا
دوشنبه 1 تیر 1394 23:42
روزی کشاورزی متوجه شد ساعت طلای میراث خانوادگی اش را در انبار علوفه گم کرده بعد از آنکه در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودک که بیرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد. به محض اینکه اسم جایزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه های علوفه را...
-
برای خودت دعا کن که آرام باشی
دوشنبه 1 تیر 1394 23:41
برای خودت دعا کن که آرام باشی. وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد. برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد. برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی…. ﺯﻧﺪﮔﻲﻫﻴﭻﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻦبست نمیرسد. کافیست چشم باز کنیم و راههای...
-
یک ظهر غریب ...
دوشنبه 1 تیر 1394 23:40
در پس پرده یک ظهر غریب ... من و یک خواب عجیب …!! رازها در پس این خواب نهان است ... نهان ... من کویری بودم! خالی از شور و نشاط خالی از نغمه مرغان خوش آواز بهار ... و فقط من بودم، نالهء مبهم باد ... خار هم، از دل دیوانه من می رویید! آسمانم خالی و در این پهنه ندیدم ابری!! پس خودم باریدم … آنقدر باریدم ... تا کویرم گل داد...