دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

بوی دریا

-ماشینت بوی دریا میده

ماهی خریده بودم

-ماهی مرده که بوی دریا نمیده

هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه
من بمیرم بوی تورو میدم

قناعت

تا چند کنیم
از تو قناعت

به نگاهی ؟


سعدی

هزار نوبت

هزار نوبت اگر
خاطرم بشورانی
از این طرف که منم
همچنان صفایی هست

شعبده باز

شعبده باز بود،
گفت دوستت دارم؛
و من
پرنده شدم.

مهمان توییم

امشب ای دلدار
               مهمان توییم

شب چه باشد روز و شب

                    آن توییم


مولانا


ﺁﺩﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ


ﺁﺩﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻛﻨﺪ
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ..

ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﯽ ﺷﻨﻴﺪﻩﺍﻡ
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﯽ ﺩﻳﺪﻩﺍﻡ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ .

ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ
ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﻛﻪ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩﺍﻡ...

ﻧﻪ، ﺁﺩﻡ  ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ
ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ کند! ...

محمود دولت آبادی

امنیت ذهنی

مردم ترجیح میدهند دروغی را بپذیرند که باورهای قبلی آنها را تایید کند تا واقعیتی که امنیت ذهنی را از آنها بگیرد.


استیون هاوکینگ

من به کجا سفر برم...

در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر برم...

سرما خورده‌ای!

عشق
مانند بیمار شدن است
نمیدانی چطور اتفاق می‌افتد؛
عطسه میکنی
یک هو میلرزی،
و
دیگر دیر شده است،
سرما خورده‌ای!

حالِ ساده ات

کاش هیچ گذشته ای با هم نداشتیم
آنوقت من می توانستم
به تو زنگ بزنم
و بی دلخوری حالت را بپرسم ؛
چقدر پرسیدنِ حالِ ساده ات
بعید شده حالا