-
واللیل
پنجشنبه 12 شهریور 1394 15:23
یک جای قرآن را نمی فهمم واللیل... توصیف موی توست یا چشمت !؟
-
تجربه واقعی آزادی
یکشنبه 8 شهریور 1394 22:02
از دست دادن هر انسانی که دوستش میداشتم ، آزار دهنده بود... گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس، کسی را از دست نمیدهد! زیرا هیچکس مالک کسی نیست... این تجربه واقعی آزادی است: داشتن مهمترین چیزهای عالم، بی آنکه صاحبشان باشی..
-
برکه !
سهشنبه 3 شهریور 1394 18:57
کاش میتوانست به رود بیندازد خودش را ماهی کوچکی که دلش دریا بود و خانهاش برکه ! رضا کاظمی
-
لحظه هایی که با خودمان نیستیم...
سهشنبه 3 شهریور 1394 18:56
لحظه هایی هستند که هستیم چه تنها چه در جمع اما با خودمان نیستیم انگار روحمان می رود، همانجا که می خواهد بی صدا بی هیاهو همان لحظه هایی که راننده آژانس میگوید: رسیدین! فروشنده می گوید: باقی پول را نمی خواهی؟ راننده تاکسی می گوید: صدای بوق را نمی شنوی؟! و مادر صدا می کند: حواست کجاست؟! ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم...
-
ای دوست
دوشنبه 2 شهریور 1394 08:32
ای دوست این روزها با هرکه دوست میشوم احساس میکنم آنقدر دوست بودهایم که دیگر وقت خیانت است این روزها اینگونهام : فرهاد وارهای که تیشهی خود را گم کرده است آغاز انهدام چنین است اینگونه بود آغاز انقراض سلسله ی مردان یاران وقتی صدای حادثه خوابید برسنگ گور من بنویسید: - یک جنگجو که نجنگید اما ...، شکست خورد نصرت رحمانی
-
گاهی آدم
یکشنبه 1 شهریور 1394 08:00
خوب ، گاهی آدم می خواند ، رمانی نیمه تمام دارد ، می رود خانه چای دم می کند ، سیگاری زیر لب می گذارد ، تکیه به بالشی می دهد و نرم نرم می خواند. خوب ، بدک نیست. برای خودش عالمی دارد. اما بدبختی این است که هر شب نمی شود این کار را کرد. آدم گاهی دلش می خواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار...
-
حلالش باد
یکشنبه 1 شهریور 1394 07:53
هر چه دادم به او حلالش باد غیر از آن دل که مفت بخشیدم! دل من کودکی سبکسر بود خود ندانم چگونه رامش کرد او که می گفت دوستت دارم پس چرا زهر غم بجامش کرد! فروغ فرخزاد
-
زخم
پنجشنبه 29 مرداد 1394 08:03
من زخم های بی نظیری به تن دارم اما تو مهربان ترینشان بودی عمیق ترین شان عزیز ترینشان... بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم که هیچکدامشان به پای تو نرسیدند به قلبم نرسیدند بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند، اما نبردند... تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی و هر...
-
تصمیمم
چهارشنبه 28 مرداد 1394 12:52
دست های تو تصمیمم بود باید می گرفتم و دور میشدم... محمد شمس لنگرودی
-
روانشناس
چهارشنبه 28 مرداد 1394 12:47
آره می دونم! روانشناسم درباره تو بهم اخطار داده بود، اما تو انقدر خوشگل بودی که... یه روانشناس دیگه برای خودم پیدا کردم ! منهتن-وودی آلن
-
اشعارم...
سهشنبه 27 مرداد 1394 08:19
دستى به قلم دارم,,, دستى به دلم دارى,,,, همدست شوند این دومحشرشود اشعارم...
-
دل را به دریاها می زنم ...
سهشنبه 27 مرداد 1394 08:17
روزی زنی در تو متولد می شود که عاشق من است و میمیرد مردی در من که روزها عاشق تو بود سالها بعد ما برای دوست داشتن هم دوباره به دنیا می آییم و این بار دیگر هیچ راه گریزی در میان نیست تو ماهی قرمز کوچکی می شوی در رود خانه های من و من برای دوست داشتنت دل را به دریاها می زنم ... ... منوچهر بلیده
-
حریف میطلبم
سهشنبه 27 مرداد 1394 08:14
شلیک میکنی و من به خیالم زخم خورده ام نگاه میکنم به سینه ام جای هیچ گلوله ای نیست چقدر ناشیانه هدف گرفته ای هیچ کس با تیرمشقی به میدان نمیرود اینبار یا با سلاح بهتری بیا یا تمام حجم ذهن تو از من پرباشد اینبار من حریف میطلبم با ذهنی آبستن و تفنگی سرپر...... سمانه.امیری
-
اسکی روی شیروانی ها
سهشنبه 27 مرداد 1394 08:13
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند، قبلا رفته است فقط می خواهد مطمئن شود چیزی از او در تو جا نمانده! کمک کن چمدانش را ببندد چترش را به او پس بده لبخندش را آوازهایش را همینطور سایه اش را که گاه و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود ... رسول یونان | اسکی روی شیروانی ها
-
جنگ و عشق
سهشنبه 27 مرداد 1394 08:13
از هیتلر پرسیدند : چرا از میان جنگ و عشق ٬ جنگ رابرگزیدی ؟ پاسخ داد : درجنگ یا زنده می مانی یا می میری ! اما در عشق روزی هزار بارمی میری و زنده می شوی !
-
گالیله
دوشنبه 26 مرداد 1394 08:55
غمگین تر از گالیله ام بانو... اخبار مرتد بودنم پیچید! من معتقد هستم که این دنیا... دور تو می گردد نه این خورشید!
-
احساس میکنم
دوشنبه 26 مرداد 1394 08:54
احساس میکنم کسی که نیست کسی که هست را از پا درمیآورد " گروس عبدالملکیان "
-
تیغ عشق
شنبه 24 مرداد 1394 10:47
بسیار تیغ دیده ام ، که یکی را دوتا کند نازم به تیغ عشق دوتا را یکی کند شمس تبریزی
-
جمعه ها
جمعه 23 مرداد 1394 19:14
دلتنگی من از آن است که تو را در یکی از همین جمعه ها گم کردم جمعه هایی که بوی تو میدهند ناصر ریگی
-
درگیر من خواهی بود
جمعه 23 مرداد 1394 19:13
تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر می کنی که نیستی... مقایسه تو را از پا در خواهد آورد "من" می دانم به کجای قلبت شلیک کرده ام "تو" دیگر خوب نخواهی شد...
-
دلدار شدم
پنجشنبه 22 مرداد 1394 14:22
گذر از کوچه بن بست دلت کردم و دلدار شدم من در آن بیخبری ماندم و تبدار شدم تب عشق تو بسوزاند حریم دل پرغصه من چه غریبانه در آن وادی غم نقطه پرگار شدم رفتم از کوی تو و خنج به رخسار زدم جامه از بحر جنون کندم و بی عار شدم نقش رخسار تو را بردم و در دشت فغان همچو فرهاد به دل ، تیشه بدهکار شدم آشنایان همه بر زخم دلم خار شدند...
-
سبزههای گورستان
پنجشنبه 22 مرداد 1394 14:20
مرد کوچک اندام فریاد زد:« روی سبزهها راه نرو!» مرد تنومد در جواب گفت:« احمق نشو. سبزه چیزی احساس نمیکند.» مرد کوچک اندام جواب داد:« باید مراقبش باشی. سبزه به ما زیبایی هدیه میکند اما شکننده است.» مرد تنومند گفت:« به هر حال» و قدم زنان عبور کرد. سالها بعد هر دو از این جهان رفتند. سبزههای گورستان، بیهیچ تفاوتی،...
-
دیر پیدا میکنی...
پنجشنبه 22 مرداد 1394 11:00
/ نیمه گمگشته ات را دیر پیدا میکنی سر بجنبانی خودت را پیر پیدا میکنی در مدار روزگار و گردش چرخ فلک عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی کودکی چون بادبادک با نسیمی میرود خویش را بازیچه تقدیر پیدا میکنی عشق را در انتظار تلخ و بی پایان خود در غروب جمعه ای دلگیر پیدا میکنی میرسی روزی به آن چیزی که میخواهی ولی در رسیدنهای خود...
-
زنی برایت شعر میبافد!
پنجشنبه 22 مرداد 1394 10:51
(1) و من شاید زنی باشم که هر شب با احتمال مادر شدن آبستن آرزوهای تازهای میشود و هر روز با درد مهلکی بهنام شعر سقط جنین میکند! (2) زنان عاشق شالگردن میبافند زنان عاشقتر دستکش دلگرم که شدی حتمن زنی برایت شعر میبافد! نسترن وثوقی
-
ﺳﻤﻔﻮﻧﯽ عشق
چهارشنبه 21 مرداد 1394 12:50
ﻫﺮ ﻧُﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ ﺳﻤﻔﻮﻧﯽ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﺘﻬﻮﻭﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺯﻧﮓ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮﺳﺖ... (ﮔﺮﻭﺱ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮑﯿﺎﻥ)
-
من ،عشق
سهشنبه 20 مرداد 1394 14:55
من ،عشق تعارفت ...ولی رد کردی یک دندگی و هر چه نباید کردی گفتم که بیا و عشق را...،اما تو اینبار به احساس خودت بد کردی ،،میتراکاشفی،،
-
او هم یک زن معمولی گرفت!
سهشنبه 20 مرداد 1394 14:52
او هم یک زن معمولی گرفت! اغلب مردها همین طورند. آنها زن معمولی را بیشتر دوست دارند. نه اینکه زن معمولی بد باشدها؛ نه. منظورم این است که زن معمولی خیلی با ایده ها و آمال ها و حرف های مردها فرق دارد و دقیقا مساله ی من معمولی بودن مردهاست. بیش از آنکه زن ها معمولی باشند؛ مردها معمولی اند. یعنی اولش معمولی نیستند. آنها...
-
فرکانس
سهشنبه 20 مرداد 1394 14:51
انسان های هم فرکانس, همدیگر را پیدا می کنند, حتی از فاصله های دور! انگار جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند.یک روزی یکجایی است که باید با هم ، برخورد کنند. آنوقت میشوند همدم،دوست، رفیق. اصلا میشوند همشکل!! حرفهایشان میشود آرامش, خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دل یادمان باشد حضور هیچکس اتفاقی نیست.
-
چشم های بسته، بازترند
سهشنبه 20 مرداد 1394 14:50
چشم های بسته، بازترند و پلک، پرده ای ست که منظره را عمیق تر می کند بگذار رودخانه از تو بگذرد و سنگ هاش در خستگی ات ته نشین شوند بگذار بخشی زنده از مرگ باشی و ریشه ها به اعماقت اعتماد کنند جنگل، تنها یک درخت است که در هزاران شکل از خاک گریخته است گروس عبدالملکیان
-
لئوناردو آلیشان
سهشنبه 20 مرداد 1394 14:44
در گلوگاهِ من درختِ سیبی هست که از آن مردی را بر دار کردهاند. اگر دهان میگشایم و روی میگردانی بگردان، اما به قِدمَتِ عشق سوگند که تباهیِ من از مِی و افیون نیست. اوست که در گلوگاهم آویخته است و میپوسد آرام آرام... لئوناردو آلیشان (ترجمه احمد شاملو)