-
آدم هیچوقت نمیدونه
جمعه 16 بهمن 1394 18:02
راستش اینه که آدم هیچوقت نمیدونه چی میخواد. آدم فکر میکنه یه جور آدم مشخص رو میخواد و بعد یکی رو میبینه که هیچی از چیزهایی که میخواسته رو نداره و بدون هیچ دلیلی عاشقش میشه. وودی آلن
-
مزاحمتان که نشدم؟
پنجشنبه 15 بهمن 1394 13:51
سیگارِ روشنت را در جنگلِ خشک و آشفته ی من انداختی بعد پرسیدی : " مزاحمتان که نشدم؟ " خندیدم : " نه ! اصلا " ... سارا محمدی اردهالی
-
نخستین نگاه
پنجشنبه 15 بهمن 1394 13:50
کوه با نخستین سنگ آغاز میشود انسان با نخستین درد در من زندانیِ ستمگری بود که با آواز زنجیرش خو نمیکرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم احمد شاملو
-
می ترسم
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:39
می ترسم از آنچه در پس و پیشتر است از زخم زبان که بدتر از نیشتر است! عشقی ست که زنده ام نگه می دارد دردی ست که از طاقت من بیشتر است... سید مهدی موسوی
-
یه اسم
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:38
هر کسی یه اسم تو زندگیش هست، که تا ابد هر جایی بشنوه ناخودآگاه بر میگرده به همون سمت، یا از روی ذوق،یا از روی حسرت،ویا از روی نفرت هاروکی موراکامی
-
خود را به جای خدا جا زدم!
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:36
حلاج را بر سر دار گفتند: چرا اعدامت می کنند؟ گفت: خود را به جای خدا جا زدم! نمی دانستم این مردم چه دل پری از خدا دارند... .
-
فعل های منفیِ من
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:35
و تو مرا بلد نیستی عزیزم که تعارفِ دستمالی کافی بود تا تمامِ دریا را بی آنکه غرق شَوَم گریه کنم گاهی باید بوسه را تعارف کرد بغل را تعارف کرد انسان را تعارف کرد و من بگویم مِیل ندارم فعل های منفیِ من دروغگوهای بزرگی هستند که مرا به انزوای خود می برند ...
-
در آغوشِ تو
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:27
در آغوشِ تو ایمان می آورم به بهشت بیرون که می زنم؛ به جهنّم.
-
نیمکت هاى دنیارا بد چیده اند...
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:25
تو روى نیمکتى نشسته اى این سر دنیا که تمامِ آنچه میخواهى کسى است که آن سرِ دنیا روى نیمکتى نشسته است که تمامِ آنچه که میخواهد... تویى... نیمکت هاى دنیارا بد چیده اند...
-
حفره
سهشنبه 13 بهمن 1394 21:24
هر آدمی میاد تو زندگیمون ،یه جایی برای خودش باز میکنه حتی برای یه روز.. وقتی میره جاش خالی میشه این جاهای خالی همینطوری میمونه تو مغز آدم این خیلی نامردی که بقیه فکر این حفره هایی که درست میکنن نیستن !
-
آمار کشته های جنگ
یکشنبه 11 بهمن 1394 20:14
هر سربازی در جیبهایش در موهایش و لای دکمه های یونیفورمش زنی را به میدان جنگ میبرد آمار کشته های جنگ همیشه غلط بوده است هر گلوله دونفر را از پا در می آورد سرباز و دختری که در سینه اش میتپد
-
شازده کوچولو
یکشنبه 11 بهمن 1394 20:02
شازده کوچولو: "آخرشم اونایی واسم میمونن که اصن روشون حساب باز نکرده بودم و گذاشته بودمشون حاشیه ی زندگیم" روباه روزنامه روى میز رو برداشت عینکشو زد و گفت: "اوناهم منتظرن بیاریشون وسط که برن" آنتوان دوسنت اگزوپه ری شازده کوچولو
-
افسوس...که از آن من نیستی...
یکشنبه 11 بهمن 1394 20:01
چقدر دوست دارم دوست داشتنت را...! دوست داشتن تویی که ممنوع ترینی برای من چقدر دلم هوایت را دارد...! هوای تویی که حق نفس کشیدن در هوایت را ندارم چقدر آرامش میدهی به من...! تویی که حق آرامش گرفتن از وجودت را ندارم چقدر زیبا نوازش میکنی روحم را...! تویی که حق نوازش روحت را ندارم چقدر زیباست بودنت...! تویی که حق با تو...
-
کتاب های تاریخ
شنبه 10 بهمن 1394 21:20
چقدر..، چقدر جای من در بین کتاب های تاریخ خالی ست بس که؛ با چشم های تو جنگیده ام!
-
در "خواب" بگذارد...
شنبه 10 بهمن 1394 21:19
امشب... شیکترین لباسهایم را می پوشم و می خوابم... من تنها دیوانه ای هستم که دوست دارد... قرارهای عاشقانه اش را در "خواب" بگذارد...
-
تو این شانس را به من بخشیدی
پنجشنبه 8 بهمن 1394 15:27
از وقتی عاشق شدم فرصت بیشتری پیدا کردم؛ فرصت بیشترِ این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم! و این عالی است... هر کسی شانس پرواز کردن و زمین خوردن را ندارد و تو این شانس را به من بخشیدی؛ متشکرم! شل سیلور استاین
-
از گلوله نمی پرسند
پنجشنبه 8 بهمن 1394 15:24
از گلوله نمی پرسند از کجا آمدہ معذرت هم نمی خواهد! از من نپرس چرا دوستت دارم نه من می دانم نه تو.... نزار قبانی
-
من زنده بودم
پنجشنبه 8 بهمن 1394 15:21
من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم ده سال دور و تنها، تنها به جرم ِ این که او سرسپرده می خواست، من دل سپرده بودم ده سال می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر، وقتی غروب می شد گویی به جای خورشید، من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد؛ وقتی غروب می...
-
یک عاشقانه آرام
یکشنبه 4 بهمن 1394 19:54
پرسید : عاشقش شده ای ؟ گفتم : عشق , نمیدانم چیست . بی تجربه ام . تازه کارم . نمیدانم اینطور خواستن , اسمش عشق است یا چیز دیگر . فقط , سخت می خواهمش -- سخت خواستن میتواند عشق باشد --گفته اند : " به شرط آنکه سخت بماند و نرم " نادر ابراهیمی- یک عاشقانه آرام
-
جغرافیایی عشق
یکشنبه 4 بهمن 1394 19:50
کمی با من بنشین، تا در آن نقشه جغرافیایی عشق، تجدید نظر کنیم ... بنشین تا ببینیم، تا کجاها مرز چشمان توست، تا کجاها مرز غم های من ... کمی با من بنشین، تا بر سر شیوه ای از عشق، به توافق برسیم ... نزار قبانی
-
به پایِ هم پیر نشدیم
دوشنبه 28 دی 1394 21:57
به پایِ هم پیر نشدیم ٬ تو هنوز مثلِ روزِ رفتنات و من ... حالا دیگر میتوانی دخترم باشی ...! کامران رسول زاده
-
عشق دیگر دور می ایستد ...
دوشنبه 28 دی 1394 21:56
آدم ها یک بار عمیقا عاشق می شوند!!! چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند؛ اما بعد از همان یک بار، ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق دیگر دور می ایستد ... " آلبر کامو "
-
از خواب خسته ام .
دوشنبه 28 دی 1394 21:56
از خواب خسته ام . به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم ; چیزی شبیه بیهوشی ، برای زمان طولانی . شاید هم از بیداری خسته ام ; از این که بخوابم و تهش بیداری بآشد .. کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد . نشد هم .. نشد .
-
عریانم
پنجشنبه 17 دی 1394 13:57
رخت عاشقی ات را به کدامین آویز آویخته ای ؟ ؟ مدتهاست که من اینجا در آستانه عبور تو عریانم
-
قتل غیر عمد ...!
سهشنبه 15 دی 1394 20:49
امروز کسی که عطر تو را زده بود در خیابان از کنارم رد شد .. و این یعنی قتل غیر عمد ...!
-
غم انگیز
سهشنبه 15 دی 1394 20:49
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد ... ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد ...!
-
جمجمهام
سهشنبه 15 دی 1394 20:46
سالهاست تلفنی در جمجمهام زنگ میزند و من نمیتوانم گوشی را بردارم سالهاست شب و روز ندارم اما بدبختتر از من هم هست او همان کسیست که به من زنگ میزند! رسول یونان
-
تو در بند رضای دگران
پنجشنبه 10 دی 1394 15:37
من گرفتارُ تو در بند رضای دگران من ز درد تو هلاکو تو دوای دگران هلالی جغتایی
-
بلاتکلیف
چهارشنبه 9 دی 1394 19:27
نگاهم رو به روی تو بلاتکلیف می ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم حمید رضا برقعی
-
ﺗﺎ ﭼﻪ ﭘﯿﺶ ﺁﯾﺪ
یکشنبه 6 دی 1394 20:11
دوستت دارم ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﻁ ﻣﺜﻞ « ﺷﺎﯾﺪ » ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﻧﯽ ﻣﺜﻞ « ﺁﺭﯼ» ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺜﻞ « ﺗﺎ ﭼﻪ ﭘﯿﺶ ﺁﯾﺪ »