زندگی من یعنی شیب خط گردنت
وقتی به پهنای شانه ات می رسد
یعنی رگ برجسته ی دست هایت
وقتی آنها را در هوا تکان می دهی
یعنی مهربانی شباهنگام و خواب آلودت
وقتی که می پرسی: " سردت نیست؟ "
یعنی رگه های قرمز چشمانت
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند
یعنی موهای خیس روی پیشانیات
که به عطسه می اندازدت
زندگی من یعنی ...
تو !
یعنی همین دلتنگی نفس گیر
وقتی این شعر را برایت می نویسم...
{ عادل دانتیسم }
یکشنبه 17 خرداد 1394 ساعت 02:02