دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

باقی طلوع ها

من از تمام صبح هایم
فقط همانی را به یاد دارم
که تو در آغوش من
لبخند می زدی
وگرنه باقی طلوع ها
همگی شب اند بی تو
 
علیرضا اسفندیاری

هیچ! بگذریم...

هر شب دلم بهانه‌ی تو...
هیچ! بگذریم...

امشب دلم دوباره تو را...
هیچ! شب بخیر...

شب بخیر

کاهش جمعیت

به هر که گفتم دوستت دارم
رفت
من در کاهش جمعیت این شهر
دخیلم

رسول ادهمی

ریاض و کابل و تهران

ریاض و کابل و تهران ، بهانه ست
هدف چیزی دگر ، در این میان است
پس از تحلیل ، ثابت شد عزیزم
 دو چشمت ، معضل ِ خاور میانه ست

پیانو

کاش می شد زیر دستانت پیانو میشدم
با سر انگشتان نازت پر هیاهو میشدم
نت به نت بر روی قلبم می تپیدی روز و شب
مو به مو اجرا میان رقص گیسو میشدم

کاوه احمدزاده

دورترین فاصله در دنیا

دورترین فاصله در دنیا،
حتی فاصله‌ی مرگ و زندگی نیست!
فاصله‌ی من است با تو
وقتی روبرویت ایستاده‌ام
و دوستت دارم،
بی آنکه تو بدانی. . .

رابیندرانات تاگور

خدای جایزالخطا

به دام عشق افتادن شبیه ساختن یک مذهب تازه با یک خدای جایزالخطا است.

خورخه لوئیس بورخس

هوا همیشه آفتابی نیست

برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ دانایی‌ست
اما هوا همیشه آفتابی نیست

عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانی‌ست

سیدعلی صالحی

سه تار

دلم می خواهد کسی برای دل من سه تار بزند
و دلم سه تار بزند
چقدر دلم می خواهد که
دلم بزند ...

نیمه شب است

دوباره
نیمه شب است
وخودت که میدانی
من و خیال تو و این سکوت
طولانی....

نیلوفر عاکفیان