دیالوگ

کامبیز رستگار

دیالوگ

کامبیز رستگار

بت ها

بت ها

شکستنی بودند

و باورها ماندگار

چه ساده دل بود ابراهیم

آدم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند

آدم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند ، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند.

در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته.

در یک لحظه ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده

در یک لحظه ی حساس حضور ما ، وجودِ شخص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد.

آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده اند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته اند. ... آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند

آدم‌ها در واقع مجذوب ما میشوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد ، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست ... می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند

تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که " عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی " و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان ، عشقی‌ را که فکر میکرده اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده اند این عشق واقعی‌ ‌ست.

دیوانه کننده ترین حس دنیاست

کسی چه میداند که من امروز چند بار فروریختم
چند بتر دلتنگ شدم از دیدن کسی که
فقط
پیراهنش شبیه تو بود
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست

دلم میخواهد ببوسمت..!

در شعر ..
لطافت سرخی هست
استعاره از گونه های تو ،
که با شرم مینویسمش ،
استعاره از این که
دلم میخواهد ببوسمت..!

امان از زن ها

من برای دوست داشتنت
مدت هاست آماده ام
اما امان از تو!
امان از زن ها
که همیشه دیر حاضر می شوید.


"شهریار بهروز"

عهد بسته ام

به دنبال آرزوهایم می روم
هرچه می خواهد از
سنگ سرزنش
قضاوت ببارد …
هیچ کس را توان ستادن
تصویر رویایم نیست …
عهد بسته ام
قبل از مرگم
نمیرم …
محمد اعجازی

کنار بگذار !

مرا
براى روز مبادا
کنار بگذار !

مثل
مسافرخانه اى متروکه ام
در جاده اى سوت و کور ؛
یک روز خسته از راه مى رسى
و جز آغوش من برایت پناهى نیست ...

 پریسا صالحى

اصلا بگذریم

زندگی یعنی ببوسی دست مادر را فقط
گرچه لبهای تو هم بدجور.... اصلا بگذریم

مصطفی نصیری

ترس تمام شدن وقت...

پرنده ها هرگز دیرشان نمى شود.
هیچ سگى ساعتش را نگاه نمى کند.
و گوزنها نگران فراموش کردن تولدها نیستند!
فقط انسان، زمان را اندازه مى گیرد.
 و ساعت را اعلام مى کند.
و به همین دلیل فقط انسان است؛
که از ترسى فلج کننده، رنج مى برد!
ترس تمام شدن وقت...

در میان این همه اگر

در میان این همه اگر
تو چقدر بایدی

قیصر