دیالوگ

کامبیز رستگار

دیالوگ

کامبیز رستگار

چشم های بسته، بازترند

چشم های بسته، بازترند
و پلک، پرده ای ست
که منظره را عمیق تر می کند
بگذار رودخانه از تو بگذرد
و سنگ هاش در خستگی ات ته نشین شوند
بگذار بخشی زنده از مرگ باشی
و ریشه ها به اعماقت اعتماد کنند
جنگل،
تنها یک درخت است
که در هزاران شکل

از خاک گریخته است


گروس عبدالملکیان

نظرات 2 + ارسال نظر
Maria یکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت 01:39

سلام
این شعر برای گروس عبدالملکیان هستش لطفا اصلاح کننید

ممنونم ، حتما اصلاح میشه

Sima یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:51

باسلام
این شعر متعلق به گروس عبدالملکیان مى باشد و از مجموعه ى "پذیرفتن" ایشان است.
لطفا اصلاح بفرمایید
با تشکر

با سپاس
اصلاح شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد