دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار
دیالوگ

دیالوگ

کامبیز رستگار

تو هم خیالم کن...

جغرافیایِ تنت را محدود نکن
من
 تمام فاصله ها را وجب کرده ام
به دستهایت بگو بیایند نزدیک
دورِ
دورِ
دورِ من
بگو لحن ساده ی دستهایت فقط مرا بخواهد
بگو سالهایِ مانده از عمرم لای مشتت گیر کند
بگو از شقیقه های مضطربت
تا پشت ذهنت  مرورِ  " من " باشد و " من "
بگو خرداد پیکرت بی دریغ بر تمامم بیاویزد...
میخواهم  تعادلِ تمامِ آرزوهایم به هم بریزد....
بی خبر بیا،
من با خیالت زنده ام
تو هم خیالم کن...

فلور فرشچی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد